رئیسکل سازمان سرمایهگذاری و کمکهای اقتصادی و فنی ایران در گفتوگو با روزنامه فرهیتختگان (بخش 2/2)
موضوع حساسی که در سالهای اخیر درباره آن بحث شده موضوع کریدورهاست. برخی از جاماندن ایران یا تنها ماندن استراتژیک ایران، از دور زدن ایران صحبت میکنند. این اتفاق تا چه حد بهلحاظ میدانی و اتفاقاتی که اطراف ما میافتد واقعیت دارد؟
تنها شدن ما به خود ما بستگی دارد یعنی اینکه ما توسعه نمیدهیم، اینکه در حوزههایی کمکاری کنیم، دولت کمکاری کند، آنجا که باید به برخی از پروژهها اولویت بدهیم و بهدرستی این اولویت را ندهیم و درست منابع را بهسمتی هدایت نکنیم که جایگاه برای جمهوری اسلامی تعریف کند، این تقصیر بیرونیها نیست، یعنی شما نمیتوانید بیان کنید به این دلایل بیرونی بود که این اتفاق رخ داد. وقتی من الان با عنوان فردی که در دولت است نگاه میکنم، میبینم واقعا بخش عمدهای از مشکلات ما به خودمان بازمیگردد. آنجا که باید توسعه دهیم که نقش کریدوری ایران تقویت شود تعلل میکنیم و نتیجه این میشود که در راهآهن (که کریدور را شکل میدهد) خیلی کمکاری کردیم. کمکاریهایی که از گذشته شروع شد و هنوز نیز وجود دارد. نمیتوانید انتظار داشته باشید همه دنیا توسعه کریدوری، کاهش هزینههای توسعهای خود را رها کنند و منتظر شوند تا ما تصمیم بگیریم که یکسری اقدامات انجام دهیم که باید خیلی زودتر از این انجام میدادیم. نکته من این است که اگر پسکرانه بندر چابهار را توسعه ندادیم نمیتوان گفت چرا جاهای دیگر توسعه میدهند؟ معلوم است بقیه دنیا منتظر ما نمیماند. اینکه بگوییم این تنهایی استراتژیک اتفاق افتاد یا از منزوی شدن ایران حرف بزنیم، در حوزههای کریدوری اگر اتفاق افتد، هرچند موقعیت ایران بهنحوی است که بهراحتی چنین اتفاقی نمیتواند بیفتد یعنی الان کشورهای زیادی هستند که علیرغم اینکه ما کمکاری کردیم ولی آنها آمادگی دارند به کمک ما بیایند تا توسعه دهند، چون ایران مزیت جغرافیایی دارد که خیلی از کشورها ندارند. بنابراین همه کشورهایی که منفعت آنها در گرو این مساله است میخواهند همراه ما شوند و به توسعه کریدورهای ایران و اتصال کریدورهای ایران به اطراف کمک کنند. ولیکن اقدامی که ما انجام دهیم خیلی کلیدی است. اگر همینطور پروژهها را متوقف نگه داریم و درخواستهای همکاری که از سمت طرفهای خارجی میآید بهموقع به آنها نپردازیم و به آنها توجه نکنیم، یا اولویتها را در جای دیگری تعریف کنیم، طبیعی است بقیه منتظر ما نمیمانند و راهها از مسیرهای دیگر پیش میرود. سرمایهگذاریها که اتفاق افتاد مزیتهای ایران زیرسوال میرود و بهتدریج سرمایهگذاران جدید میخواهند هزینه فایده کنند که آیا در پروژههای داخل ایران سرمایهگذاری کنند؟ یکی دیگر از عوامل منفی که وارد میشود این است که در جای دیگر سرمایه تشکیلشده وجود دارد، برای چه باید این سرمایهگذاری را انجام دهند؟ این به عملکرد ما بیشتر از بیرونیها بستگی دارد. اینکه چه عملکردی داشته باشیم و چطور درباره قطعات مهمی مثل راهآهن از چابهار تا سرخس، راهآهن شلمچه تا بصره، راهآهن رشت تا آستارا نگاه کنیم و چطور اهتمام برای انجام این پروژهها داشته باشیم خیلی مهمتر است که اگر به این کارهای کلیدی اولویت بدهیم، در آن صورت حذف نمیشویم، بلکه به بخش مهم کریدورها تبدیل میشویم. اگر این کار را نکنیم همان که بودیم میمانیم.
با موانعی که بر سر راه توسعه زیرساختها وجود دارد، با شرایط فعلی اگر از امروز بخواهیم شروع کنیم این اقبال نسبت به ایران وجود دارد؟
قطعا وجود دارد، چون موقعیت ایران بهنحوی است که قابل فراموش شدن نیست و با موقعیت شرقی-غربی و شمالی-جنوبیای که دارد مخصوصا با تحولاتی که اطراف ما اتفاق میافتد، مثلا یک اتفاق در منطقه شرق اروپا (روسیه و اوکراین) میافتد و مسیرهای کریدورهای ایران به مراتب ارزش و اهمیت بیشتری پیدا میکند و کشورهای متعددی میآیند تا از این کریدور استفاده کنند. فقط ما هستیم که باید حرکت کنیم. همین که حرکت خود را به سمت ایجاد زیرساختها شروع کنید، اولویت به این کارها بدهید و برنامهریزیهای طرفهای مقابل در این جهت قرار گیرد که هم به کمک شما بیایند که از طریق تزریق منابع سرعت پیدا کند و هم میآیند از این کریدورها استفاده کنند ولی اگر هیچ اقدامی اتفاق نیفتد طبیعی است آنها منتظر نمیمانند و مجبور هستند مسیرهای جایگزین را انتخاب کنند. در جاهایی قطعات کوتاه راهآهنی میتواند به مقدار زیادی نقش کریدوری ایران را تغییر دهد. اگر قرار باشد در بروکراسی داخلی سرگرم شویم یا آن کاری که باید را انجام ندهیم، طبیعی است حذف میشویم یعنی دنیا منتظر نمیماند تا ما تصمیم بگیریم. بنابراین عقبماندگی زیادی در این حوزهها داریم که انشاءالله بتوانیم برطرف کنیم.
بهصورت مشخص الان دولت سیزدهم کار را با چینیها و روسها در بحث کریدورها آغاز کرده است؟
بله، هم در سرخس چینیها حاضر هستند و در پروژههای متعددی مذاکرات نزدیکی برای سرمایهگذاری و جذب اعتبارات انجام میشود، یعنی آنها حاضر به این هستند هم سرمایهگذاری کنند و هم تامین مالی کنند. بهصورت مشخص گفتم چینیها را در سرخس میبینیم و برای سرمایهگذاری آمدهاند و روسها نیز در خطوط ریلی علاقه زیادی نشان دادند مثل برقی کردن خط گرمسار- اینچهبرون یا مذاکرات جدی و فشرده درباره رشت- آستارا.
این طرح از قبل هم وجود داشت؟
بله. همه طرحهای ما از قبل وجود داشت.
تکرار آن داستان است یا قرار است عملیاتی شود؟
ما تلاش خود را میکنیم. اینکه بخشهای مختلف دولت هم و مجموعه نظام هم همراهی کنند باید از خود آنها بپرسید، ولی ما بهعنوان سازمان سرمایهگذاری که جذب سرمایه و اعتبارات خارجی جزء وظایف اصلی ماست، کار خود را انجام میدهیم؛ اما حاضر هستند و مذاکرات فشرده انجام میشود ولی معتقدم اگر میخواهیم نقش خود را در این کریدورهای بینالمللی به صورت پررنگ و جدی ببینیم باید به کارها سرعت بدهیم، قدری بروکراسیهای اداری دستوپاگیر را کنار بگذاریم و هرچه سریعتر از فرصتهای موجود استفاده کنیم.
بحثی درخصوص برجام وجود دارد که برخی استدلال میکنند اگر در زمان امضای برجام به شرکتهای آمریکایی اجازه میدادیم در اینجا سرمایهگذاری کنند، خروج ترامپ از برجام سخت میشد و هزینه برای آمریکا سنگینتر میشد. روی بحث میدانی این اتفاق میافتاد؟ این رویاست یا قابل عملیاتی شدن بود؟
نمیتوانستند بیایند. برجام و مذاکرات هستهای کاملا مشخص بود و اسم آن روی مذاکرات بود. صرفا به تحریمهای هستهای میپرداخت، البته 3-2 نمونه تحریم غیرهستهای نیز مانند فرش، خاویار، هواپیمای مسافربری مذاکره شده بود و محدود بود، ولی در حوزههای دیگر هیچ تحریم دوجانبهای که آمریکا علیه جمهوری اسلامی وضع کرده بود درباره آن مذاکره نشد که با نهایی شدن برجام شرکتهای آمریکایی وارد شوند. آمریکاییها و اروپاییهایی که به آمریکا متصل بودند هم نتوانستند. من در آن زمان در ایتالیا بهعنوان رایزن اقتصادی ایران خدمت میکردم. اروپاییهایی که طرف ما بودند بهدلیل نگرانی که داشتند از اینکه با طرفهای آمریکایی همکاری را ادامه دهند، با ما وارد کار نمیشدند. خوب است اینجا خاطرهای را از آن زمان بیان کنم، یک بانک اروپایی از ابتدا که هنوز برجام نهایی نشده بود فکر میکردند زمینههایی فراهم شده، گفتند میخواهیم پروژههای مختلف ایران را در حد 7 میلیارد دلار تامین مالی کنیم و یکسری پروژهها را معرفی کردند، زیرا فضای شکل گرفته طوری بود که همه میآیند. اما بعد از مدتی گفتند بهدلیل بندی که در برجام وجود دارد، بهخاطر آن بندی که در قطعنامه 2231 وجود دارد ما باید یکسری شرایط خاصی را در قرارداد بنویسیم و این ادامه یافت و این 7 میلیارد دلار همکاری کاهش یافت تا به اینجا رسید که نماینده آن بانک اروپایی به من گفت اگر میخواهید شاید بتوانیم در بانک خود برای شما حساب باز کنیم و کارت بانکی بدهیم. این انتهای ماجرا بود. نمیخواهم بگویم اتفاق مهمی نیفتاده بود یا من در جایگاهی نیستم که درباره این مساله صحبت کنم ولی میخواهم بیان کنم واقعیت اقتصادیای که اتفاق افتاده بود، آمریکا که هیچ، تحریمهای اولیه آمریکا اجازه نمیداد آن شرکتها وارد ایران شوند، اما اروپاییها که خود تحریمهای خاصی را نداشتند بهدلیل نگرانی نسبت به آمریکاییها و تحریمهایی که از سمت آنها میشود عملا بهسمت ایران نیامدند. بنابراین این فرض از ابتدا و ریشه غلط است، چون تحریمهای اولیه سر جای خود بود و شرکتهای آمریکایی نمیتوانستند وارد ایران شوند. وقتی نمیتوانستند معنی نداشت که بگوییم اگر میآمدند چه اتفاقی میافتد. آنها نمیتوانستند وارد ایران شوند. مگر اینکه بگوییم ما از برجام یک که داشتیم الان به برجام دو و سه، هشت و 10 و همینطور جلو برویم و کلا مزیتهای قدرت را در جمهوری اسلامی واگذار کنیم که آن زمان هم باید بگویم باز هم نمیآمدند، چون آن زمان جمهوری اسلامی مزیت قدرتی نداشت، ایران چیزی نداشت که بخواهد به آنها عرضه کند. بنابراین اینکه بگوییم آنها با این برجام میآمدند فلان میشد، از نظر من سوال از پایه غلط است.
اینکه توافق محدود شود یا به برجام در 3 سالی که تلاش کردیم برمیگشتیم بندهایی درباره جذب سرمایهگذاری خارجی و شرکتهای خارجی از طرف ایرانیها گنجانده شد؟
این سوال را باید کسانیکه الان در مذاکرات هستند پاسخ دهند. آنها بهتر میدانند آخرین وضعیت مذاکرات در چه شرایطی است. اما اینکه بخواهیم فضایی را برای سرمایهگذاری ایجاد کنیم همیشه دنبال چنین کاری بودیم و حتی اینکه برجام نهایی شود یا نشود، من خیلی این موضوع را عامل موثری در جذب سرمایه خارجی با رویکرد جدیدی که جمهوری اسلامی و دولت سیزدهم انتخاب کرده نمیبینم. خیلی این رویکرد موثر نیست، من بیشتر خودمان را میبینم. یعنی ایران ظرفیتهایی دارد که اگر این ظرفیتها را بتواند فعال کند، بتواند دستوپای خود را باز کند و با اولویتبندی بهسمت پروژههایی که نقش ایران را از آنچه الان وجود دارد ارتقا دهد و به جایگاه اصلی بازگرداند، خیلی موضوع وابسته به این نیست برجامی شکل گیرد یا نگیرد، چون موقعیتها و فرصتهایی را تعریف میکند مخصوصا با شرایطی که در جهان حالحاضر میبینیم که این موقعیتها شاید در زمانهایی طرفهای مقابل را به این سمت سوق دهد که بهتر است با ایران یک توافق محدود یا غیرمحدود داشته باشند. نقطه شروع داخل ایران است. باید یک نقاط اثر تحریم را در داخل ایران از بین ببریم تا اینکه طرف مقابل به این نتیجه برسد که تحریم امکانپذیر نیست. در دورهای که رایزن اقتصادی در چین بودم یکی از دغدغههای ما در آن دوره این بود که چطور به ایران در شرایط تحریمی بنزین برسانیم. کشورهایی به ما در این حوزه کمک میکردند ولی با همت بچههای خودمان وقتی پالایشگاه ستاره خلیج فارس احداث شد، نهفقط واردکننده بنزین نبودیم که صادرکننده هم بودیم. بعد از آن دیدید جایی بگویند تحریم بنزین ایران انجام میشود؟ هر روز درباره بنزین ایران یکی از مقامات آمریکایی صحبتی میکرد ولی بعد از آن اتفاق نیفتاد. پس یکی بحث نقاط اثرگذار تحریم است و دیگری تقویت نقاط قوت ایران، مثل ظرفیتهای کریدوری است. اگر این اتفاقات بیفتد خیلی وابسته به این نیستیم که برای جذب سرمایه دنبال این باشیم برجام شکل بگیرد یا نگیرد. البته از فرصتهای آن استفاده میکنیم و این به این معنا نیست که برجام را رها کنیم یا مذاکرات را رها میکنیم. با قوت مذاکرات را انجام میدهیم اما درعینحال کار خود را باید در داخل انجام دهیم، خلاصه آنکه مشقی که در داخل باید بنویسیم خیلی مهمتر از اتفاقی است که باید در خارج از ایران بیفتد.
باتوجه به مواردی که در این گفتوگو مطرح شد و برای جمعآوری بهصورت خلاصه بفرمایید نظام مسائل یا موانع جذب سرمایهگذاری خارجی در ایران چیست؟ زیرا فرض اساسی این است که تحریم همه راهها و منافذ را بسته و اجازه جذب سرمایهگذاری خارجی را نمیدهد.
یک روی سکه تحریم این است که توسعه یک کشور یا یک ملت، رفاه اقتصادی یک ملت یا توسعه اقتصادی و توسعه همهجانبه یک ملت، بهنفع یک قدرت تحریمکننده نیست. چون دنیا، دنیای رقابت است جنس نظام حاکم بر نظام بینالمللی یک نظام رقابتی است، این سکه روی دیگری دارد که توسعه همان ملت تحت تحریم توسط یک قدرت، رشد اقتصادی همان ملت بهنفع رقبای آن تحریمکننده است. بنابراین آن چیزی که در موضوع جذب سرمایه و توسعه روابط اقتصادی و بهطورکلی طراحی برنامههای توسعهای و اولویتبندی اقتصاد خارجی اهمیت دارد این است که شما درست طرفهای مقابل را شناسایی کنید. واقعیتهای خود و فضای پیرامونی و بینالمللی را بشناسید و براساس آن واقعیتها برنامه را طراحی کنید. اینکه مدت طولانی پشت در یک شرکت غربی منتظر بمانیم تا تحریمی رفع شود و آن شرکت وارد شود یک رویکرد است، یک رویکرد دیگر این است که شما الان ببینید کدام شرکت مشتاق است بهدلیل رقابت با طرف غربی وارد ایران شود و کار را شروع کند و بهسمت آن حرکت کنید، البته با حداقل کردن هزینهها برای دوطرف است. اگر چنین استراتژیای داشته باشید خودبهخود صورت مساله موضوع تحریم از بین میرود. یعنی تحریمکننده خود به این نتیجه میرسد که ادامه این مسیر بهنفع آن نیست و از این مسیر نمیتواند یک ملت را زمینگیر کند و سر جای خود نگه دارد، این یک بحث است. اما درباره مهمترین موانع و چالشها برای سرمایهگذاری باید توجه کنیم سرمایههای خارجی که در جهان درحال چرخش هستند را باید به 4 دسته تقسیم کرد. یک دسته سرمایههایی هستند که کشورها برای حفظ ذخایر ارزی خارجی خود سرمایهگذاری میکنند. طبیعی است ایران در این دسته قرار نمیگیرد. یعنی ریال ایران در شرایط فعلی ارز جهانروا نیست که کشورها سرمایهگذاری کنند تا ذخایر ارزی خود را حفظ کنند. دسته دوم سرمایههایی است که سفتهبازانه است. رفتار سفتهبازان به این شکل است که حتی برای ساعتهای تعطیل و باز شدن بازارهای بورس این مدل سرمایهها برنامهریزی میکنند که چه ساعتی از کدام بورس خارج شوند و چه ساعتی از چه جایی وارد شوند تا اینکه بتوانند این سودهای لحظهای را بهرهمند شوند یا در کجا نرخ بهره چه تغییراتی میکند، بر این اساس منابع خود را انتقال دهند. این هم یک دسته سرمایهها هستند که حضور این نوع سرمایهها را در منطقه غرب آسیا نمیبینیم. دو دسته سرمایه دیگر میماند که یکی اهداف اقتصادی را دنبال میکند، پایدار است و برای سودآوری سرمایهگذاری انجام میشود و یک دسته دیگر وجود دارد که صرفا اهداف اقتصادی را دنبال نمیکند و بهنوعی میتوان گفت سرمایهها از جنس هویتی هستند یعنی اهداف دیگری را در کنار اهداف اقتصادی دنبال میکنند. در میانه صحبت بدان اشاره کردیم، کشوری که سرمایهگذاری میکند تا کریدوری شکل گیرد درحالیکه ممکن است این کریدور امروز شروع شود و 4 سال بعد به نتیجه برسد، این نوعی سرمایهگذاری زیرساختی است. بنابراین سود مقعطی ندارد ولی در بلندمدت اهداف راهبردی یکسری کشورها را که روی این کریدور قرار میگیرند تامین میکند. یک زمانی یک کشورها یا گروههایی بهدلایل قرابتهای فرهنگی یا قرابتهای مذهبی میخواهند درون هم سرمایهگذاری کنند که خیلی در یکسالونیم گذشته روی این مدل سرمایهها متمرکز بودیم تا اینها را به داخل کشور جذب کنیم تا از طریق ایجاد فرصتها و ارتقای ظرفیتهای اقتصادی و بالفعل کردن ظرفیتهایی که داریم بهسمت سرمایههای نوع سوم برویم، یعنی سرمایههای صرفا سودمحور را در آینده بهسمت کشور جذب کنیم. همچنین درخصوص چالشها باید بگویم یکسری چالشها ذاتی است، یعنی آنها قابل رفع شدن نیست اما یکسری چالشها به این دو قسمت سرمایهها برمیگردد که باید بتوانید برنامه مشترک با کشورها تعریف کنید که شاید این یکی از مهمترین مسائل است. شما سند 25ساله با چین را مطرح کردید که بتوانیم تشخیص دهیم، الان منافع کلان و راهبردی چین، روسیه یا هند و... و همچنین منافع ما کجاست و فصل مشترک این دو در چه چیزی قرار میگیرد تا نقاط مشترک را استخراج کنیم و براساس آن روابط خود را با هر کشور اولویتبندی کنیم. این یکی از مهمترین چالشهایی است که تلاش داریم چالش تنظیم کردن این مدل جذب سرمایه از کشورهای مختلف-که امتیازات راهبردی خود را بدانید و چطور در رابطه با کدام کشورها استفاده کنید- را حل کنیم. مثلا وقتی میگوییم چابهار باید بدانیم این بندر اولا برای همکاریهای خارجی باید توسعه یابد و دوما سرمایهگذاری را در آنجا توسعه دهیم. حال با کدام کشورها باید بهسمت همکاری در آن بندر برویم، این موضوع درخصوص پروژههای ریلی نیز صادق است. هریک از پروژههای ریلی را با کدام کشورها میتوانیم وارد گفتوگو شویم تا جذب سرمایه انجام شود. این پیدا کردن نقاط اشتراک و ایجاد توازن و عملیاتی کردن پروژههای اینچنینی تا آینده قابل پیشبینی، مهمترین چالش ما در حوزه سرمایهگذاری است.